آقا کارو

به افتخار سامی اومدیم ایجا، سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی، ج*ن*س*ی و اقتصادی

آقا کارو

به افتخار سامی اومدیم ایجا، سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی، ج*ن*س*ی و اقتصادی

ای ایران ای مرز پر گهر

ظاهرا برخورد کاملا مهربانانه ی سربازان جان بر کف این مرز و بوم با قاچاقیان، معتادان، سیاسیون، مردم بسیار بی شعور روزه خوار، دختر پسرهای بی تربیت که هی باعث می شن ما گناه کنیم، هم چنان ادامه داره.

یاد روزای بعد انتخابات به خیر (که البته به خیر که نه به شر) که انواع و اقسام فیلم های رزمی و جنگی و درام و کمدی و اکشن رو تو خیابونا دیدیم. از چاقوکشی این سربازان جان بر کف گرفته تا تیر اندازی به مردم با گناه که اومدن بگن ما رییس جمهور دلبندمون رو نمی خوایم. از این موضوع کمدی هم نمی شه گذشت که تو همون روزا یکی داد زد آی دزد کیفمو زد، بعد همین سربازان جان بر کف افتادند دنبالش، ولی یکی از عقب داد زد دزده ولش کنین. یا این که زیر خوابگاه یارو که کاملا معلوم بود از کشور دوست سوریه اومده تا مبادا سربازان گمام کم بیارن، کلتشو رو به خوابگاه گرفت و تیراندازی کرد و تیر خورد به دیوار. یا همون پیرزن منافق 80 ساله که به لطف سربازا این قد کتک خورد که جلو چشامون افتاد زمین و پا نشد. یا اون منافق کوردل جوان که برادر بسیجی مون با موتور رفت تو پاهاش تا از تولید اسپرم های منافق جلوگیری کنه و تخم نفاق و همون جا ریشه کن کنه.

آره، از اینا زیاد دیدیم. همه دیدیدم. همه چشیدیم. همه گریه کردیم. از این هم می شه گذشت که همین سربازان عزیز به لطف خواهران گرام که به فاطی های کماندو معروفن و مواظبن کوچکترین قسمت این دختران فاحشه خیابون ها بیرون نباشه و ما شب به خاطر هم چین صحنه مستهجنی خودمون و خیس نکنیم، اونم چه هیس کردنی، همراه با گناه. یا این که به خودشون این قد زحمت می دن که تا سر قله کوه می رن و مواظبن که نکنه یهو عرش خدا بلرزه و دختر پسری تنها مشغول به ذکر گناه باشن. الله و اکبر از این همه غیرت و این همه دینداری. باز هم می گم اینا رو می شه گذشت. خب دیگه. ولی، همین چند روز پیش صحنه ای رو دیدم که واقعا به گمنام بودن این نیروهای رشید ایمان آوردم. واقعا که گمنامن و هیچ اثری از باباشون نیست که بدونیم با چه فامیلی صداشون بزنیم. داشتم با تاکسی می رفتم مترو، تو همین خیابون آذربایجان. نزدیک 20، 30 تا گمنام، با انواع مهمات وایساده بودن و ماشین مردم و می گشتن که روزه خواران بی تربیت بی ادب رو پیدا کنن و حالشونو بکنن تو قوطی. یه پراید که دو تا جوون که بی تربیت تر از اونا نیست رو متوقف کرده بودن و از تو ماشینشون آدامس پیدا کرده بودن و خلاصه تونستن این ماده روزه خواری رو کشف و ضبط کنن و اون دو تا بی تربیت رو هم روونه زندون کنن تا با مجازاتشون که شامل پاک کردن دست شویی ها و جاهای متبرکه کلانتری هاس مایه عبرت بقیه بشن. آره قربونتون برم. اینجا کشور عزیزمون ایرانه که یادگار کوروش و زرتشته.

می دونن همه اینارو می دونیم و دیدیم. ولی خداییش، فقط یه دلیل داشتم که این و بذارم، اونم این بود که امروز تو یه بنر نوشته که ماه رمضان، کجایی که بد جور دل مومنین برات تنگ شده. آ قربونش برم بیا دیگه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد